- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان پیشتر که باده به پیمانه آشناست چشم ترم به گریهٔ مستانه آشناست
2 چون مردمک، نمی رود از دیده خال تو مرغ نگاه من، به همین دانه آشناست
3 روی نیاز، چون گل رعنا دو رنگ نیست یکسان دلم به کعبه و بتخانه آشناست
4 عادت به سخت رویی ایام کرده ایم با سنگ کودکان، سر دیوانه آشناست
5 بیگانه است در نظرم دور آسمان چشمم همین به گردش پیمانه آشناست
6 در آتشم ز نسبت شمشاد با قدت در غیرتم که زلف تو با شانه آشناست
7 گرد خط از رخت ننشیند به آب تیغ این بوستان، به سبزهٔ بیگانه آشناست
8 چون شمع، زنده ایم حزین از حدیث عشق ما را زبان به گرمی افسانه آشناست