- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
ذرهم و مایقولون. شمسات، ما با همسات آنها چه طور است؟ ,
انما العاقل من الجم فاه بلجام بگذارند خاموش باشم بهتر است. ,
4 بیم آن داریم کز بس نیشمان بر دل زنند تنگمان آرند و نطق بسته مان را وا کنند
مسطورات شما کلا مفرح روح است و بشارت فتوح، روح و ریحان و جنه نعیم، لاشک اگر بر وفق علم شما در این مملکت عمل شود، کارها بر حسب مراد خواهد بود، ولیکن غافلید که فراهم کردن اسباب چه قدرها مرارت دارد، خصوصا طاعون پارسال و سفر دو سال نوکر و رعیت، آذربایجان را ضرب کامل زده و قحط و غلای خراسان ملتزمین و رکاب والا را از بضاعت انداخته. حالا که اول بهار است ملبوس و مواجب و چادر و اسقاط دواب باید داد یا جواب. راست بفرمائید ببینم کدام یکی از این دو تا را میدهید؟ ,
هما خطتا اما اسار و ذمه و اما دم و الموت بالحرا جدره. ,
این چند سطر به خط رمز بوده ,