-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زاهد اگر نمی خورد اندر سه ماه می قلّاش فارغ است بیار از پگاه می
2 ما تشنه و زمانه ی بی آب تافته حکمِ ضرورت است نباشد گناه می
3 شادیِ جانِ اهلِ دلی گر سفیده دم بر جانِ ما کنی قدحی سر سیاه می
4 افتاده ی خمار چو افتاده مرده را خواهد که باز زنده شود گو بخواه می
5 انگور هم چو مریمِ دوشیزه حامل است عیسی بود هر آینه بی اشتباه می
6 می بر حشیش خواره حرام است و از قیاس کون خری دهد به حریصِ گیاه می
7 انکار می کنند که کم کن مداومت بر من که عاقبت ببرد آبِ جاه می
8 ما نام و ننگِ دنیی و دین ترک کرده ایم غم نیست گو مدار مراتب نگاه می
9 در ما نگیرد آتشِ توبه مدم که خود می خواره بر کشد به دم از قعرِ چاه می
10 سلطان برّ و بحر به هنگامِ احتیاج حاصل کد به رهنِ قبا و کلاه می
11 بفروختیم هر دو جهان را به جرعه ای اینک من و نزاری و آنک گواه می