- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یابد زبان چون گوش فیضی از سخن هرگز نمی یابد
2 چو ریگ شیشهٔ ساعت کسی ذوق سفر داند که آرام و سکون را در وطن هرگز نمی یابد
3 برون از پوست سیر عالم آزادگی خواهم تنم آسایشی زین پیرهن هرگز نمی یابد
4 زآب دیده می بالد گل داغ جگر جویا جز اشک ما طراوت این چمن هرگز نمی یابد