- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زآن مبتلای هجرت عشرت طلب نباشد کز پی شب غمت را روز طرب نباشد
2 سرگرم آتش عشق در هیچ شب نباشد گو تا بروز چون شمع در تاب و تب نباشد
3 غیر از دیار عشق و جز کوی مهوشان نیست جائی که روز نبود آنجا که شب نباشد
4 درد طلب گرش هست طالب رسد بمطلوب گو در ره تو ما را پای طلب نباشد
5 نخلی که کام تلخی شیرین نگردد از وی حاصل چه زین که بارش غیر از رطب نباشد
6 بزم رقیب روشن دور از تو تیره اینجاست جائی که نور و ظلمت از روز شب نباشد
7 در کشور محبت عشرت مجو که آنجا ساز و نشاط نبود برگ و طرب نباشد
8 افکن بدوست مشتاق کارت که غیرتسلیم از بنده پیش مولا شرط ادب نباشد