1 ز ره رسید سعیدای دردمند و فقیر به طوف مرقد اسحاق ابن ادهم شاه
2 اگر ملایکه را کار مشکلی افتد ز روی عجز بیارند رو بر این درگاه
3 شبی به خاطرم الهام شد ز حضرت غیب تو دادخواهی [و] سلطان رسد به داد، بخواه
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چون تیر پیچ و تاب ندارد کمان ما پاک است از ریا و حسد خاندان ما
2 غیر از هدف شدن نزند فال دیگری گر مهره های قرعه شود استخوان ما
1 مصور چون به تصویر آورد موی میانش را چسان خواهد کشیدن با قلم مد بیانش را
2 دلم پیوسته از چین دو ابرویش حذر دارد که نتواند کشیدن غیر صانع کس کمانش را
1 گداخت سیم وش آن شوخ سیمبر ما را به پیچ و تاب درآورد آن کمر ما را
2 چو جام، گردش آن چشم پرخمار امروز ز حادثات جهان کرد بی خبر ما را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **