- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز کویش نسیم صبا بوی برد به بویش دلم پی بدان کوی برد
2 دل از چنبر زلف او چون جهد؟ که باد سحر جان به یک سوی برد
3 خیال کنارش بسی داشتند ز هی پیرهن کز میان گوی برد!
4 به پشتی رویش قوی گشت زلف دل عالمی را از آن روی برد
5 سهی سرو من تاز چشمم برفت به یکبارگی آبم از جوی برد
6 که راز پریشان ما فاش کرد؟ که چون زلف او باد هر سوی برد
7 مگر زلف او گفت در گوش او صبا در گذر بود از آن بوی برد
8 دلی داشت سلمان، شد آن نیز گم چرا گم شد آن لعل دلجوی برد؟