🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ازرقی هروی

ازرقی هروی

ازرقی هروی
ازرقی هروی

ز روی و قد تو بی شک صنوبر از ازرقی هروی قصیده 61

قصیده 61 ام از 183 قصاید

ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30

1 ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه ز روشنی و بلندی که هستی ، ای دلخواه

2 اگر صنوبر و ماهی شگفت و طرفه است این شگفت و طرفه بود مردم از صنوبر و ماه

3 و شاق حلقۀ زلف ترا بشهر ختن شود بنافه درون حلقه حلقه مشک سیاه

4 غلام و بندۀ آن ساعتم ، کجا سرمست همی روی سوی درگاه بامداد پگاه

5 ز خواب خاسته در وقت و چشم خواب آلود ز ناز بسته کمر تنگ و کژ نهاده کلاه

6 نه لاله برگی و هستی برنگ لالۀ سرخ نه شاخ سروی و هستی بقد چو سرو ستاه

7 ز سیم و مشک و گناهست و توبه زلف و رخت ز سیم توبه شگفت آید و ز مشک گناه

8 غلام آن خط مشکین نیم دایره ام ز قیر و مشک چو طغر ای میر میرانشاه

9 شهنشهی که بروز و بشب همی گویند ستاره و فلک و جوهر و تراب و میاه

10 که بو شجاع امیرانشه بن قارودست سپهر همت و دریای جود و عنصر جاه

11 تمامی خرد اندر مدیح او عاجز درازی امل اندر بقای او کوتاه

12 ایا ستوده شهی ، کز خیال خنجر تو تن عدو بگذارد چو نقره اندر گاه

13 هزار جای مرا ابر بیش سجده برد اگر بدست تو من ابر را کنم اشباه

14 ز بهر مدحت تو زین سپس ز روی زمین زبان طوطی بیرون دمد بجای گیاه

15 ز دست دشمن تو نوش خوردن اکراهست بنام تو بتوان خورد زهر بی اکراه

16 در آن زمان که چو دریای موج برخیزند زبهر کینه نمودن سپاه سوی سپاه

17 ز زخم سم ستوران چو کاه گردد کوه ز نوک نیزۀ گردان چو کوه گردد کاه

18 یقین شناس که تا روز حشر برناید از آب تیغ تو جان عدوی تو بشناه

19 بروز کینه چو پای تو در شود برکاب رکاب وزین بداندیش بند گردد و چاه

20 نیاز فتنۀ یأجوج بود در گیتی بفر جود بر آن فتنه تنگ بستی راه

21 سکندری توازین کآرزوی حضرت تست هری بهشت ، که کرد سکندرست هراه

22 از آن بقوس قزح ابر سرخ و زرد شود که از سخای تو اندیشها کند گه گاه

23 تویی که حال ولی را کنی بجود نکو تویی که روز عدو را کنی بخشم تباه

24 خدایگانا ، تا روز چند بنمایم که با ستاره کند راز خاک آن درگاه

25 سه چیز باشد ازین پس خطاب تو ز ملوک : ستاره لشکر و خورشید تاج و گردون گاه

26 اگر بجود و شجاعت دهد ولایت بخت ترا ولایت باید چو این جهان پنجاه

27 یقین بدان که برون از برای ملکت تو در آفرینش عالم غرض نداشت اله

28 تو نادر الاقرانی و اندرین معنی بسست نسبت تو شهریار زاده گواه

29 همیشه تا نبود پشه همچو پیل بزور همیشه تا نبود معنی شفا بشفاه

30 موافقان ترا باد ناز و شادی و لهو مخالفان ترا باد رنج و سختی و آه

ازرقی هروی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه قصیده 61 ام از 183 قصاید ازرقی هروی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه

شاعر شعر ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه چه کسی است ؟

شاعر شعر ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه ازرقی هروی می باشد.

شعر ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه چیست ؟

قالب شعر ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه قصیده است

سبک شعر ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه چیست ؟

سبک شعر ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر ز روی و قد تو بی شک صنوبر آید و ماه چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ازرقی هروی

ز روی و قد تو بی شک صنوبر از ازرقی هروی قصیده 61

قصیده 61 ام از 183 قصاید
بنر