-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز بس کز توست زیر بارجان مبتلای من چو ریگ از هم بپاشد کوه اگر باشد به جای من
2 به قدر عشق اگر در حشر یابد مرتبت عاشق بود بر دوش مجنون در صف محشر لوای من
3 شود مجنون ز لیلی منفعل فرهاد از شیرین چو با مهر تو سنجد داور محشر وفای من
4 شود دوزخ سراسر حرف من گر عشق خوبان را گنه داند خدا وانگه به فعل آرد جزای من
5 اگر در وادی وصلش بنودی یک جهان درمان مرا تنها جهانی درد کی دادی خدای من
6 ز بس کز عاشقی پا در کلم ممکن نمیدانم که بیرون آید از گل روز محشر نیز پای من
7 زهر چشمی شود صد چشمه خون محتشم جاری چو افتد در میان روز قیامت ماجرای من