ز باد بویِ عرق از حکیم نزاری قهستانی غزل 585

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ز باد بویِ عرق چینِ یار می‌آید

1 ز باد بویِ عرق چینِ یار می‌آید خصوص آن که نسیمِ بهار می‌آید

2 چو سر ز جیبِ عرق چین برآورد گویی نسیمِ خلد ز دار القرار می‌آید

3 کدام آهویِ مشکین که در رکاب ِبهار سپاهِ تبّت و چین و تتار می‌آید

4 چه موسم است و چه معجز که مَرغ زارِ بهشت بدین جهان ز پیِ اعتبار می‌آید

5 بهار ساقیِ بزمِ مخدّراتِ چمن مشاطه‌وار به رنگ و نگار می‌آید

6 به کف پیاله و لاله گرفته می‌طلبد بنفشه را که به دفعِ خمار می‌آید

7 درو دمد دمِ بادِ سَحَر به سحرِ حلال وگرنه بید چرا مشک بار می‌آید

8 فضایِ باغ بیاراست فرشِ زنگاری که ابر بر سرِ گل پرده‌دار می‌آید

9 شکوفه باز به طرفِ چمن درم‌ریزان فرازِ سبزه به رسمِ نثار می‌آید

10 نثارِ موکبِ حسنِ غزال چشمان را کم از سری بود آن هم به کار می‌آید

11 ز چنگ نیست که آوازِ زیر و زاریِ او ز ناله‌هایِ نزاریِ زار می‌آید

12 در آرزویِ لبِ یارِ مهربان هرشب ز سینه جان به لبم چند بار می‌آید

13 ز نوکِ خارِ مژه اشکِ لاله‌گون بچکد چو یادم از گلِ رخسارِ یار می‌آید

عکس نوشته
کامنت
comment