-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز ترکتازی آن نازنین سوار هنوز مرا غبار بلند است از مزار هنوز
2 عجب که صبح قیامت ز خواب برخیزی چنین که بسته تو را چشم اعتبار هنوز
3 از آن شبیکه به زلف توکرد شانه کشی نمی رود دل و دستم به هیچ کار هنوز
4 اگر چه خط ز طراوت فکنده حسن تو را کرشمه می چکد از چشم فتنه بار هنوز
5 نسیم سنبل زلفت وزید صبح ازل که عطسه ریز بود مغز نوبهار هنوز
6 اگرچه حسن تو از خط شده ست پرده نشین چه نقش ها که برآرد به روی کار هنوز
7 گذشته از دل گرم که یاد عارض او که خوی فشان بود آن آتشین عذار هنوز؟
8 ز تیغ بازی چشمی، مرا ز خاک حزین چو سبزه می دمد انگشت زینهار هنوز