ز باد صبح حدیثی مرا از جهان ملک خاتون غزل 598

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ز باد صبح حدیثی مرا به گوش آمد

1 ز باد صبح حدیثی مرا به گوش آمد که خیز ای دل مسکین که گل به جوش آمد

2 زمین ز لاله و خیری و سوسن و شمشاد به بانگ بلبل شوریده در خروش آمد

3 چو جام باده به بستان دمید و گل بشکفت ز چارسوی چمن های و هوی نوش آمد

4 بگیر گوشه باغی و دامن چمنی مرا ز هاتف غیبی چنین به گوش آمد

5 مده ز دست لب جوی و قامتی دلجوی به گوش جان من از گفته سروش آمد

6 گلست عارض زیبای یار و لب چون می زآن جهت ز دهان تو بوی نوش آمد

7 دلم ز هوش به در رفته بود از هجران ز بوی عنبر زلف تو باز هوش آمد

8 شکست طبله عطّار در همه بازار از آنکه لعل لبانت شکرفروش آمد

9 چو ناله ام بر دف در جهان شنید هزار ز شوق روی گل بوستان خموش آمد

عکس نوشته
کامنت
comment