1 ز حوض ماهیان دزدند ماهی که از خلق اوفتاده بر کرانه
2 کسی کو حفظ سازد ماهیانرا مقرر سازم او را ماهیانه
1 جفا و جور توام بر دل است و لطف عنایت به شکر آن نتوانم ادا چه جای شکایت
2 پی صبوح شب تیره ره به میکده بردم مگر که همت پیر مغان نمود هدایت
1 بهر عمر جاودان شد هر که را چیزی سبب خضر را آب حیات و رند را آب عنب
2 گفتهای یک تیره شب تا روز همدم باشمت تیرهتر از روز هجر ما نباشد هیچ شب
1 در دیر مغان شیفته پیر و جوانم خاک قدم مغبچه و پیر مغانم
2 ایام قدح خواریم ای شیخ چه پرسی از غایت مستی چو شب از روز ندانم