-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز دل زبانه آتش که در دهان من است به شرح داغ دل آتشین زبان من است
2 به سان اره بنه تیغ خویش بر فرقم به جرم آنکه به صد رخنه ز استخوان من است
3 کنی به داغ نشان سگان خود وین داغ که سوزی از غم بی داغیم نشان من است
4 تو در میان نه و جان در میان مرا با تو ببین چه فرق میان تو و میان من است
5 به دیده غیر تو را راه کی توانم داد خیال تو چو شب و روز دیده بان من است
6 ز بار دل چو کمانم به جز رقیب مباد نشان تیر دعایی که از کمان من است
7 چه شد که خط تو را جان خویشتن خوانم چرا رسیده چنین بر لب از تو جان من است
8 دلیر نام تو تا بر زبان توانم راند خوشم که گوش رقیبان کر از فغان من است
9 خمیده قامت جامی چو طوق دیدی و گفت چه عار کز تو نه بر گردن سگان من است