- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی که هست چله وی سردتر ز چله دی
2 سلوک وادی خون خوار فقر چون آید ز لاشه ای که بود پیش اهل دل لاشی
3 نشان چه می دهد از شاه بارگاه قدم نکرده یک قدم از شاهراه امکان طی
4 خیال بین تو که سودای رهبری دارد ز رهروان طریقت نه پای دیده نه پی
5 مجوی حالت مستان ز بانگ هی هی او که مرغ انس هوا می کند ازان هی هی
6 ز خود نکرده سفر یک دو گام اما هست معارفش یکی از روم و دیگری از ری
7 به شیخ شهر ندارد ارادتی جامی مرید عشوه ساقی ست او و نشئه می