ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشانی را
1
ز دورم دید، اجازت داد عزم جان فشانی را
نگاهش زود می فهمد، زبان بی زبانی را
2
فرامش کاریش تعلیم دادم از سبکروحی
که زود از خاطر او رفتم و بردم گرانی را
3
نسیم آسا، امان از آفت واماندگی دارد
تواند گر کسی برداشت، بار ناتوانی را