🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار
ملک‌الشعرا بهار

ز اوستادی کهن از ملک‌الشعرا بهار منظومه‌ 21

منظومه‌ 21 ام از 1042 کارنامهٔ زندان

ز اوستادی کهن بگیر سراغ

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42

1 ز اوستادی کهن بگیر سراغ سی چهل سال خورده دود چراغ

2 همه کرده به خبرگی‌اش قبول سخنش حق و کرده‌اش مقبول

3 یافته اختصاص در هنرش وبژه گشته ز قوّت نظرش

4 سر حاجت بسای در پایش اوستادش بخوان و مولایش

5 تا ز شاگردیش بگیری یاد آنچه او یاد دارد از استاد

6 خویش را آزمون کن از آغاز که چه علمی به طبعت آید ساز

7 عاشقانه به کار داخل شو پی آن علم گیر و کامل شو

8 هر تنی را شعاری آماده است هرکسی بهرکاری آماده است

9 هر دلی را ز نور کل قبسی است وز نیاکانش ‌مرده ریگ بسی است

10 وز محیط است دمبدم خورشش هم اثرها بود ز پرورشش

11 باشد آغوش مام و پستانش طفل را اولین دبستانش

12 زبن اثرها که برشمردم من راست گردد مزاج و مغز و بدن

13 بر تو زین‌ها مدام تلقین است سرنوشتی که گفته‌اند اینست

14 گرتو همدوش سرنوشت شوی مرگ نادیده در بهشت شوی

15 ور گرفتی ز سرنوشت گریز در سرت هردمی است رستاخیز

16 شوی آشفته‌حال و هیچ مدان همچو آن مرد مرده در همدان

17 مثل است این که آهنی ناچیز بی‌مربی نگشت خنجرتیز

18 این سخن را تفکری باید تا نگویی که ژاژ می‌خاید

19 علم در دفتر است و من هشیار خود بخوانم به اوستاد چه کار

20 علم از آغاز قطره‌ای بوده است کش خداوند وحی فرموده است

21 سال تا سال برده مردم رنج تا که آن قطره چار گشته و پنج

22 قرن‌ها باز خلق رنج کشید تا که آن قطره‌ها به جرعه رسید

23 هم بر این حال روزگاری گشت تا که‌ آن‌ جرعه‌ چشمه‌ساری گشت

24 هرکس‌ آمد بر آن فزود نمی تا شد آن چشمه بر مثال یمی

25 علم‌، دریای ژرف گوهر زاست دل استاد ظرف آن دریاست

26 هست دفتر، نگاری از دریا نقشهٔ نیمه کاری از دریا

27 تو که در نقشه بحر را نگری دان کز اعماق بحر بیخبری

28 تو چه دانی جزایر او را جای مرجان و کان و لولو را

29 تجربت‌ها که ناخدا دارد نقشه از آن خبر کجا دارد

30 تو چه دانی کجا گذرگاهست یا کدامین طریق کوتاهست

31 همه را اوستاد دارد یاد زآن که او هم شنیده از استاد

32 یک ز دیگر گرفته علم و عمل همچنین تا معلم اول

33 آنچه خودگیری‌اش به سالی‌ یاد در دمی یادگیری از استاد

34 زان که گنجینهٔ هنر سینه است وین زبان چون کلید گنجینه است

35 از شنیدن به شهر علم درآی قفل گنجینه با کلید گشای

36 کز دهان و لب شکرخایان دانش آموختند دانایان

37 علم از استاد یادگیر نخست پس وٍرٍستاد و تجربت با تست

38 تجربت کن تو نیز چون دگران فصل‌هایی دگر فزای بران

39 دانش‌ آموز تا بلند شوی سود یابی و سودمند شوی

40 هر که یک فن به نیکویی داند در جهان هیچ درنمی‌ماند

41 وان که او جملهٔ فنون آموخت عمر خود را به رایگان فروخت

42 که یک آلوچهٔ رسیده تمام به ز صد سیب نارسیدهٔ خام

ملک‌الشعرا بهار از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر ز اوستادی کهن بگیر سراغ منظومه‌ 21 ام از 1042 کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار می باشد
شعر قالب : منظومه‌ سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر ز اوستادی کهن بگیر سراغ

شاعر شعر ز اوستادی کهن بگیر سراغ چه کسی است ؟

شاعر شعر ز اوستادی کهن بگیر سراغ ملک‌الشعرا بهار می باشد.

شعر ز اوستادی کهن بگیر سراغ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر ز اوستادی کهن بگیر سراغ چیست ؟

قالب شعر ز اوستادی کهن بگیر سراغ منظومه‌ است

سبک شعر ز اوستادی کهن بگیر سراغ چیست ؟

سبک شعر ز اوستادی کهن بگیر سراغ سبک نوین است

مضمون اصلی شعر ز اوستادی کهن بگیر سراغ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ملک‌الشعرا بهار

ز اوستادی کهن از ملک‌الشعرا بهار منظومه‌ 21

منظومه‌ 21 ام از 1042 کارنامهٔ زندان
بنر