-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من بود شکوفه ی پیری، گل جوانی من
2 چو تب مفارقت از من گزید، می میرم که آتش است چو شمع آب زندگانی من
3 چمن به باد خزان داده ام، نمانده گلی به غیر آبله در دست باغبانی من
4 مرا به گلشن وصلت رسانده، نیست عبث به بال خویش چو طاووس، گلفشانی من
5 ز عمر تلخ، پشیمان شدم ز آب حیات نصیب خضر رهم باد، زندگانی من!
6 سلیم، خون مرا می خورد چو آب آن گل نتیجه ی عجبی داد باغبانی من