-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز تب نالان شدی جانان عاشق بلا گردان جانت جان عاشق
2 ز سوز نالهٔ عاشق گدازت به گردون میرسد افغان عاشق
3 تب گرم تو عالم را سیه کرد ز خود بر سینهٔ سوزان عاشق
4 دمی صد بار از درد تو میمرد اجل میبرد اگر فرمان عاشق
5 به بالینت دمی نبود که گرید نیالاید به خون دامان عاشق
6 کشی گر آهی از دل خیزد آتش ز جان عاشقان جانان عاشق
7 به جان محتشم نه درد خود را که باشد درد و محنت زان عاشق