-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز نخجیر دلیرم غمزهٔ صیاد می لرزد ز جان سخت من این دشنهٔ فولاد می لرزد
2 بَرَد از جا نهیب ناله ی من ، صبر مجنون را ز سیل گریه ام بر خود شط بغداد می لرزد
3 شکوهی عشق بخشیده ست بازوی ضعیفان را که تیغ کوهسار از تیشه ی فرهاد می لرزد
4 زگلبانگ صفیرم می تپد دل، عندلیبان را ز کلک خوش صریرم خامه فولاد می لرزد
5 زبان عشق ترسان است از دم سردی واعظ که شمع شعله ور در رهگذار باد می لرزد
6 نمی گردد به جایی پای ناقص فطرتان محکم به حال این سبک مغزان، دل الحاد می لرزد
7 گدا و شاه را از خاکساران است آسایش زمین چون می تپد ویرانه و آباد می لرزد
8 کند جایی که آن قامت قیامت، جلوه آرایی ز باد دامن او رایت شمشاد می لرزد
9 حزین از سردسیر عقل بیرون ناله ای سر کن که سرما خوردگان را درگلو فریاد می لرزد