ز نخجیر دلیرم غمزهٔ صیاد از حزین لاهیجی غزل 547

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

ز نخجیر دلیرم غمزهٔ صیاد می لرزد

1 ز نخجیر دلیرم غمزهٔ صیاد می لرزد ز جان سخت من این دشنهٔ فولاد می لرزد

2 بَرَد از جا نهیب ناله ی من ، صبر مجنون را ز سیل گریه ام بر خود شط بغداد می لرزد

3 شکوهی عشق بخشیده ست بازوی ضعیفان را که تیغ کوهسار از تیشه ی فرهاد می لرزد

4 زگلبانگ صفیرم می تپد دل، عندلیبان را ز کلک خوش صریرم خامه فولاد می لرزد

5 زبان عشق ترسان است از دم سردی واعظ که شمع شعله ور در رهگذار باد می لرزد

6 نمی گردد به جایی پای ناقص فطرتان محکم به حال این سبک مغزان، دل الحاد می لرزد

7 گدا و شاه را از خاکساران است آسایش زمین چون می تپد ویرانه و آباد می لرزد

8 کند جایی که آن قامت قیامت، جلوه آرایی ز باد دامن او رایت شمشاد می لرزد

9 حزین از سردسیر عقل بیرون ناله ای سر کن که سرما خوردگان را درگلو فریاد می لرزد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر