- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز آب مژگان هر شبی خرقه نمازی میکنم سرو قدت را دعای جان درازی میکنم
2 در رسنهای دو زلف کافرت پیچیدهام غازیم غازی، به جان خویش بازی میکنم
3 کمترینت بندهام کت عاقبت محمود باد سالها شد تا بدین درگه ایازی میکنم
4 خاک پایت شد سر من بر سر من میگذر تا چو گرد از رهگذارت سرفرازی میکنم
5 رفتن این راه دشوارست و این ره رفتی است دیگران رفتند و من هم کارسازی میکنم
6 جان قلبم لایق بازار سودای تو نیست لاجرم در بوته دل جان گدازی میکنم
7 صد رهم راندی و میگردم به گردت چون مگس باز خوان یک نوبتم تا شاهبازی میکنم
8 غمزهات میریخت خونم گفتمش از چیست؟ گفت: بر تو رحم آمد مرا مسکین نوازی میکنم
9 گفتمش ناز و عتابت چیست؟ با اهل نظر گفت: سلمان این ز فرط بینیازی میکنم