ز میغ اندر جهد هزمان از ملک‌الشعرا بهار قصیده 19

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ز میغ اندر جهد هزمان درخشا

1 ز میغ اندر جهد هزمان درخشا شود میغ از درخشیدنش رخشا

2 کجا طفلی کشد با دست لرزان خطی زرین‌، بدان ماند درخشا

3 دمد تندر بدان قوت که گویی شودکوه ازنهیبش پخش پخشا

4 الا زین سنگسار ابر فریاد کریما کردگارا جرم بخشا

5 تگرگی آمد از بالا که گفتی کشد رستم خدنگ از پشت رخشا

6 ز سنگک اا باغ چون‌ دشت نمک شد که بود از لاله چون کان بدخشا

7 دژم شد گونهٔ نسرین روشن سیه شد چهرهٔ شب‌بوی رخشا

8 نگه کن تا چه گوید رودکی انک به‌هر بابش ز حکمت بود بخشا

9 نباشد زین زمانه بس شگفتی اگر بر ما ببارد آذرخشا

عکس نوشته
کامنت
comment