- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز عشق، شور جنون شد، یک از هزار مرا سواد سنبل خط، شد سیه بهار مرا
2 به وادیی زده عشق تو پنجه در خونم که شمع، دیدهٔ شیر است، بر مزار مرا
3 شکار بسمل من زندگی ز سر گیرد اگر رسد به سر آن نازنین سوار مرا
4 دیار عشق بود جلوه گاه شاهد حسن به دیده سرمه کشد خاک این دیار مرا
5 ز سیل حادثه، ویرانه ام چه غم دارد؟ غبار خاطر من سازد استوار مرا
6 ز حسرت گل رخسارهٔ سمن بویی نگه به پیرهن دیده، گشته خار مرا
7 حزین اگر خلفی زیب دودمانم نیست بس است این غزل تازه، یادگار مرا