-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز کوی دوست آمد شاد بادی ولی از ما نکرد او باز یادی
2 نگشتم شادمان از وصل و هردم مرا بر دل ز غم باری نهادی
3 به شاگردی وصلش جان بدادم ندیدم زین صفت من اوستادی
4 از ایامم چو جز غم نیست روزی مرا خود کاشکی مادر نزادی
5 اگرنه همچو خاکم خوار کردی به باد جور ما را چون بدادی
6 وگرنه مرغ زیرک بودی این دل به دام عشق رویت کی فتادی
7 جهان را سر به سر پیمود دیده ندیده مثل تو یک حور زادی