- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز خاکم چو خونین گیایی برآید ز هر شاخ برگ وفایی برآید
2 چو آتش مشو تند و سرکش مبادا که دود از دل مبتلایی برآید
3 به بوی تو از جا جهم مست و بی خود ز هر سو که آواز پایی برآید
4 نکو گوش کن کان منم گرد کویت چون شبها فغان گدایی برآید
5 دوم پیش چون اشک و حال تو پرسم ز کوی تو چون آشنایی برآید
6 طبیبا یکی دفتر خویش بگشا بود درد ما را دوایی برآید
7 بسی باید از دیده خون ریخت جامی که کام دل از دلربایی برآید