-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز بحر عشق تو هر قطره ای چو دریاییست بکوی وصل تو هر پشه ای چو عنقاییست
2 هزار دیده کنم وام، اگر توانم کرد که در جمال تو هر دیده را تماشاییست
3 دل مرا بهوای تو ذوق سربازیست مقررست که در هر دلی تمناییست
4 بهیچ رو نبرم ره بکوی آزادی مرا که هر سر مویی اسیر سوداییست
5 مگر بگوشه چشمی نظر بمستان کرد میان شهر بهر گوشه شور و غوغاییست
6 سخن بلند شد، اکنون بلند می گویم که: خاطرم بهوای بلند بالاییست
7 بلند بالا یعنی رفیع قدر جلیل چنین شناسد هرجا که عقل داناییست
8 چو لفظ اسم شنیدی پی مسما شو که قول مردم شوریده دل معماییست
9 بگو بقاسم: در کوی عشق جا کردی نگاه دار ادب را، که بس عجب جاییست