ای ز تو قیل و قال ما همه هیچ از جامی غزل 138

ای ز تو قیل و قال ما همه هیچ

1 ای ز تو قیل و قال ما همه هیچ فهم و وهم و خیال ما همه هیچ

2 مالک الملک کاینات تویی دعوی ملک و مال ما همه هیچ

3 خالی از فضل بر کمال تو هست لاف فضل و کمال ما همه هیچ

4 باگهرهای گنج مخفی تو نرخ سنگ و سفال ما همه هیچ

5 سایلان سماط جود توییم بی جوابت سوال ما همه هیچ

6 بی نسیم قبول عاطفتت طاعت ماه و سال ما همه هیچ

7 هست باهای و هوی مستانت وجد جامی وحال ما همه هیچ

عکس نوشته
کامنت
comment