- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز بس آه غمت زین جان آتشناک خواهم زد ز دود آه شبگون خیمه بر افلاک خواهم زد
2 چو آیی از سفر تا گیرمت بی پیرهن در بر ز شوق تو گریبان تا به دامان چاک خواهم زد
3 به سر خواهم ز جورت خاک کردن چون کنی جلوه بدین حیله به چشم اهل غرض را خاک خواهم زد
4 چو تو زهرم دهی جانا طبیبم گو میا بر سر که سنگش بی لبت بر حقه تریاک خواهم زد
5 ز خاشاک است گلبن خرمنی گر با رخت لافد به جای گل ز آهش شعله در خاشاک خواهم زد
6 پس از کشتن به خاکم گر سواره بگذری روزی ز زیر خاک دستت در خم فتراک خواهم زد
7 چو جامی دفتر نام بتان خواهد ز من نامت رقم در وی بت خوانخواره بی باک خواهم زد