-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز من بیگانه شد، بیگاه با اغیار بایستی چرا با دیگران یارست؟ با من یار بایستی
2 در آن کو رفتم و از دیدنش محروم برگشتم بهشتی آن چنان را دولت دیدار بایستی
3 چه نازست این؟ که هرگز در نیاز ما نمی بینی ز خواب ناز چشمت اندکی بیدار بایستی
4 بجرم آنکه در دور جمالت روی گل دیدم بجای هر مژه در چشم من صد خار بایستی
5 جفاهای مرا گفتی: چه مقدار آرزو داری؟ بمقداری که خود گفتی، باین مقدار بایستی
6 بصد حسرت هلالی مرد و یار از درد او فارغ طبیب دردمندان را غم بیمار بایستی