ز من بیگانه شد، بیگاه از هلالی جغتایی غزل 380

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

ز من بیگانه شد، بیگاه با اغیار بایستی

1 ز من بیگانه شد، بیگاه با اغیار بایستی چرا با دیگران یارست؟ با من یار بایستی

2 در آن کو رفتم و از دیدنش محروم برگشتم بهشتی آن چنان را دولت دیدار بایستی

3 چه نازست این؟ که هرگز در نیاز ما نمی بینی ز خواب ناز چشمت اندکی بیدار بایستی

4 بجرم آنکه در دور جمالت روی گل دیدم بجای هر مژه در چشم من صد خار بایستی

5 جفاهای مرا گفتی: چه مقدار آرزو داری؟ بمقداری که خود گفتی، باین مقدار بایستی

6 بصد حسرت هلالی مرد و یار از درد او فارغ طبیب دردمندان را غم بیمار بایستی

عکس نوشته
کامنت
comment