ز بهر داغ که مستان علاج از عرفی شیرازی غزل 207

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

ز بهر داغ که مستان علاج می طلبند

1 ز بهر داغ که مستان علاج می طلبند که جام می شکنند و زجاج می طلبند

2 فروغ مشعلهٔ شمع راه تیره دلان چراغ در دل شب های داج می طلبند

3 شکوه تاج شکستند و تخت مرگ زدند ز هم نهان تخت و تاج می طلبند

4 مباد لذت بیماری دل آنان را که اعتدال ز بهر مزاج می طلبند

5 فغان ز جلوهٔ آن هست که اهل دین به دعا ز بهر طاعت ایزد، رواج می طلبند

6 گذر به کوچهٔ همت مبادشان، عرفی که کام دل ز در احتیاج می طلبند

عکس نوشته
کامنت
comment