- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز هی سعادت من گر نسیم باد شمال که در ادای رسالت بود چو روح الامین
2 رساند از من دلخسته مختصر سخنی بسمع اشرف دارای ملک و داور دین
3 محیط و مرکز جود آن کریم دریا دل که در مکان کرم ذات اوست با تمکین
4 سپهر حشمت و رفعت جهان فضل و هنر نظام دولت و دین سرور زمان و زمین
5 بگوید ار چه بود قدرتم بدولت تو که سبز خنگ فلک را درآورم در زین
6 ولی زگردش گردون قوی ضعیف تنم چنانکه می نتوانم که گردم اسب نشین
7 و گر چه پیر مسیحا دمم ولی نبود مسیح وار بخر بر نشستنم آئین
8 پیاده نیز نیارم که در سفر باشم بهر کجا که روی همچو بخت با تو قرین
9 چو از ملازمت و بندگی گزیرم نیست مرا الاغ مگر استری دهی پس ازین