ز دور یاسمنت سبزه سر نکرده از محتشم کاشانی غزل 316

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

ز دور یاسمنت سبزه سر نکرده هنوز

1 ز دور یاسمنت سبزه سر نکرده هنوز بنفشه از سمنت سربدر نکرده هنوز

2 به گرد ماه عذارت نگشته هالهٔ زلف خطت احاطه دور قمر نکرده هنوز

3 چه جای خط که نسیمی از آن خجسته بهار به گلستان جمالت گذر نکرده هنوز

4 گرفته‌ای همهٔ عالم به حسن عالم گیر اگرچه لشگر خط تو سر نکرده هنوز

5 غم نمی‌خوری و میبری گمان که فلک مرا ز مهر تو بی‌خواب و خور نکرده هنوز

6 چو شمع گرم ملاقات مردمی و صبا ز آه سرد منت باخبر نکرده هنوز

7 نصیحتت که به صد گونه کرده‌ام پیداست که در دلت یکی از صد اثر نکرده هنوز

8 ولی با این همه مجنون دل رمیدهٔ تو خیال طرفه غزال دگر نکرده هنوز

9 ز چشم اگرچه فکندی فتاده خود را ز الفتات تو قطع نظر نکرده هنوز

10 عجب که این غزل امشب به سمع یار رسد که هست تازه و مطرب ز بر نکرده هنوز

11 ز محتشم مکن ای گل تو نیز قطع نظر که جای غیر تو در چشم تر نکرده هنوز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر