ز فیض نور معنی شام اهل از جویای تبریزی غزل 543

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

ز فیض نور معنی شام اهل دل سحر باشد

1 ز فیض نور معنی شام اهل دل سحر باشد چراغ خلوتم از خویش روشن چون گهر باشد

2 ز بس از خویشتن رفتند در بزم تو مشتاقان تکلم بر لب حیرت نصیبات خبر باشد

3 اگر داری عزای فوت وقت ای دل خوشا حالت نپنداری که اینجا نخل ماتم بی ثمر باشد

4 فنا شاه و گدا را همچو خم در یابد ای غافل بلند و پست عالم رمزی از زیر و زبر باشد

5 زمژگان دست خونریزی چو بر ترکش زند چشمت دلی نبود که نگدازد سراپا گر جگر باشد

6 نمی آید خبر از عالم رفتن ز خود جویا خبر دارد ز عالم هر که از خود بی‌خبر باشد

عکس نوشته
کامنت
comment