1 ز غبن هدهد میمون که شد متابع زاغ ز رشک ملک سلیمان که شد مسخر دیو
2 به گوش معنی بشنو که هر دمی صد بار شهان سلغری از خاک برکشند غریو
3 کجاست آصف تا نوحه گر شود بر ملک که بر و بحرش بی کد خدای ماند و خدیو
1 نه چو رخت ماه سخنگو بود نه چو قدت سرو سمن بو بود
2 سرو بنا از بر چشمم مرو سرو همان به که بر جو بود
1 چو غنچه وقت سحر حلّهپوش میآید نوای بلبل مستم به گوش میآید
2 گل از کرشمهگری سرخروی میگردد چو سرو بسته قبا سبزپوش میآید
1 تا بر گلت ز سبزه نگهبان نشسته است صد گونه داغ بر دل حیران نشسته است
2 گوئی که طوطی ئیست که جویای شکر است خوش بر کنار آن شکرستان نشسته است