- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز آستانه جاه و جلال خسرو عهد که هست پایه قدرش بر اوج علیین
2 خجسته حضرت شاهنشه زمین و زمان که تا زمان بود او باد شهریار زمین
3 سپهر مهر فتوت جهان و جان کرم چراغ دوده آدم نظام دولت و دین
4 پناه ملت حق سایه اله که هست چو آفتاب سپهرش جهان بزیر نگین
5 بچشم خشم نظر بر زمانه گر فکند شود گسسته ز هم رشته شهور و سنین
6 منم که تا کمر بندگی او بستم کلاه جاه بر افراشتم بچرخ برین
7 بالتفات چنین خسرو جوانبختی که چرخ پیر ندیدش بهیچ قرن قرین
8 مرا اگر چه امور معاش منتظم است ولی زبان سعادت همی کند تلقین
9 که آرزوی دل از بندگی شاه بخواه که گر چه حال تو نیکست هم شود به ازین
10 ولیک با کرم او سؤال حاجت نیست ز آفتاب نخواهند نور اهل یقین
11 همیشه بر سر میدان کامرانی باد ز بهر مرکب او سرخ خنگ چرخ بزین