ز آستانه جاه و از ابن یمین فریومدی قطعه‌ 673

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ز آستانه جاه و جلال خسرو عهد

1 ز آستانه جاه و جلال خسرو عهد که هست پایه قدرش بر اوج علیین

2 خجسته حضرت شاهنشه زمین و زمان که تا زمان بود او باد شهریار زمین

3 سپهر مهر فتوت جهان و جان کرم چراغ دوده آدم نظام دولت و دین

4 پناه ملت حق سایه اله که هست چو آفتاب سپهرش جهان بزیر نگین

5 بچشم خشم نظر بر زمانه گر فکند شود گسسته ز هم رشته شهور و سنین

6 منم که تا کمر بندگی او بستم کلاه جاه بر افراشتم بچرخ برین

7 بالتفات چنین خسرو جوانبختی که چرخ پیر ندیدش بهیچ قرن قرین

8 مرا اگر چه امور معاش منتظم است ولی زبان سعادت همی کند تلقین

9 که آرزوی دل از بندگی شاه بخواه که گر چه حال تو نیکست هم شود به ازین

10 ولیک با کرم او سؤال حاجت نیست ز آفتاب نخواهند نور اهل یقین

11 همیشه بر سر میدان کامرانی باد ز بهر مرکب او سرخ خنگ چرخ بزین

عکس نوشته
کامنت
comment