-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز عنبر آتش حسنت نکرده دود هنوز محل رخ ز می افروختن نبود هنوز
2 به گرد مشگ نیالوده دامن رخسار به باده بود لب آلودن تو زود هنوز
3 که شد به می سبب آلایش وجود تو را نیامده گنهی از تو در وجود هنوز
4 نموده رشحهکشیها نهالت از می ناب نکرده در چمن سرکشی نمود هنوز
5 لبت که دوش برو کاسه بوسه زده است بود بدیدهٔ باریک بین کبود هنوز
6 ز پند محتشم افسوس کز طبیعت تو که کاست نشاء ذوق می و فزود هنوز