- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای شده خوی تو با من بتر از خوی رقیب روزم از هجر سیه ساخته چون روی رقیب
2 گفته بودی که: سگ ما ز رقیب تو بهست لیک پیش تو به از ماست سگ کوی رقیب
3 بسکه از کعبه کوی تو مرا مانع شد گر همه قبله شود، رو نکنم سوی رقیب
4 آن همه چین که در ابروی رقیبت دیدم کاش در زلف تو بودی، نه در ابروی رقیب
5 تا رقیب از تو مرا وعده دشنام آورد ذوق این مژده مرا ساخت دعاگوی رقیب
6 گر بهر موی رقیب از فلک آید ستمی آن همه نیست سزای سر یک موی رقیب
7 یار پهلوی رقیبست و من از رشک هلاک غیر ازین فایده ای نیست ز پهلوی رقیب
8 چون هلالی اگر از پای فتادم چه عجب؟ چه کنم؟ نیست مرا قوت بازوی رقیب