-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که به خون مردمان چشم سیاه کردهای کشته شدست عالمی، تا تو نگاه کردهای
2 دست به رخ نهادهای، بهر حجاب از حیا پنجه آفتاب را برقع ماه کردهای
3 پادشهی و ملک دل هست خراب ظلم تو زان که بلا و فتنه را خیل و سپاه کردهای
4 آخر عمر بر رخم داغ جفا کشیدهای پیر سفیدموی را نامهسیاه کردهای
5 دوش، هلالی، این همه برق نبود بر فلک باز مگر ز سوز دل ناله و آه کردهای؟