- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که اندر حجاب ماندستی آیت نور را نخواندستی
2 از طلب حاضر تو غایب شد رای صائب همه مصایب شد
3 حاضری کز طلب شود پنهان دیدن او به سعی و جد نتوان
4 هرزه هر ساعتی ز بیکاری دیدۀ دل به خار میخاری
5 سَدَّت اندر ره خدا دانی دانش دانش است تا دانی
6 دانش حق ذوات را فطری است دانش دانش است کان فکری است
7 در ازل از چه کردی استدلال که «بلی» گفتهای جواب سؤال
8 دور کردی تو مرد کارافزای خویش را از جناب و جنب خدای
9 وه که چون در رسی به سر نهفت چند «واحسرتا»ت باید گفت