خیز ای کشیده حسن تو بر آفتاب از امامی هروی قصیده 19

امامی هروی

آثار امامی هروی

امامی هروی

خیز ای کشیده حسن تو بر آفتاب خط

1 خیز ای کشیده حسن تو بر آفتاب خط کامد پدید بر مهت از مشک ناب خط

2 گوئی به پشت گرمی تاب و رخت کشید گردون ز تار زلف تو بر آفتاب خط

3 لعلت ز بهر نرگس خونخوار، تا نوشت بر دیده و دل من بی صبر و خواب خط

4 دائم خیال او بر چشمم چو، ساغریست کآرد بر قنینه بخون شراب خط

5 بر آب چهره خط چه نگاری که نزد عقل بی آبی آن کند که نگارد بر آب خط

6 ممزوج حسن و لطف ترا فسخ می کند آری محقق است درین یک دوباب خط

7 تا بر لب تو خامه تقدیر خط نگاشت در حیرتست خامه و در اضطراب خط

8 نی، نی؛ که از لب تو چنان فخر می کند کز نوک کلک، صاحب عالیجناب خط

9 والا عماد دولت و دین کز بنان اوست منصور تیغ و خسرو مالک رقاب خط

10 خطی اگر کشد قلم اعتراض او بر روز روشن و شب ظلمت نقاب خط

11 حقا که هر دو منتظر امر او شوند تا خود کرا دهد بدرنگ و شتاب خط

12 ای صاحبی که معجز کلک ترا شود سطح فلک، بیاض و سواد سحاب، خط

13 تا دیو بدسگال تو خط امان بجست آتش نگشت در سر کلک شهاب خط

14 خط خوش تو در خوشابست و بین بسحر کردم روانه در پی در خوشاب خط

15 در رفعت جناب تو در ذروه ی برین گر یابد از در تو برفعت جناب خط

16 سر بر خط رکاب جناب تو ز آن بود تیغ ملوک را که بود در رکاب خط

17 کز هیبت آسمان چو زمین گردد آنزمان کانشاء کنی میان خطا و صواب خط

18 تا منهزم شود ز نجوم سپهر مهر تا منقطع شود ز حروف کتاب خط

19 بادا نجوم قدر تو از علوه ی سپهر بادا کتاب عمر ترا از شباب خط

20 تا منصب تو حاکم دیوان چرخ را راجع کند بموجب حسن المئاب خط

21 تا ملک را ز گردش پرگار حفظ تو گرد محیط مرکز یوم الحساب خط

عکس نوشته
کامنت
comment