جامی

جامی

جامی
جامی

با جگر سوختگان یار نبودی هرگز از جامی غزل 253

غزل 253 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

با جگر سوختگان یار نبودی هرگز

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 با جگر سوختگان یار نبودی هرگز جز جفاجوی و ستمکار نبودی هرگز

2 با همه خلق جهان در صدد مرحمتی جز به ما بر سر آزار نبودی هرگز

3 چه دهم شرح تو را داغ گرفتاری هجر چون بدین داغ گرفتار نبودی هرگز

4 حال جان کندن تنهایی من کی دانی چون تو یک لحظه درین کار نبودی هرگز

5 ما چو خاریم و تو گل وه که ز بس شوکت حسن داده دامن به کف خار نبودی هرگز

6 منکر معتقد خود شده ای در همه عمر اینچنین برسر انکار نبودی هرگز

7 پرده چشم تو هم بود تو آمد جامی بگذر از بود خود انگار نبودی هرگز

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با جگر سوختگان یار نبودی هرگز

شاعر شعر با جگر سوختگان یار نبودی هرگز چه کسی است ؟

شاعر شعر با جگر سوختگان یار نبودی هرگز جامی می باشد.

شعر با جگر سوختگان یار نبودی هرگز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر با جگر سوختگان یار نبودی هرگز چیست ؟

قالب شعر با جگر سوختگان یار نبودی هرگز غزل است

مضمون اصلی شعر با جگر سوختگان یار نبودی هرگز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.