ای کرده خجل بتان چین را از انوری ابیوردی غزل 3

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

ای کرده خجل بتان چین را

1 ای کرده خجل بتان چین را بازار شکسته حور عین را

2 بنشانده پیاده ماه گردون برخاسته فتنهٔ زمین را

3 مگذار مرا به ناز اگر چند خوب آید ناز نازنین را

4 منمای همه جفا گه مهر چیزی بگذار روز کین را

5 دلداران بیش از این ندارند با درد قرین چو من قرین را

6 هم یاد کنند گه گه آخر خدمتگاران اولین را

7 ای گم شده مه ز عکس رویت در کوی تو لعبتان چین را

8 این از تو مرا بدیع ننمود من روز همی شمردم این را

9 سیری نکند مرا ز جورت چونان که ز جود مجد دین را

عکس نوشته
کامنت
comment