1 ای سلسله زلف تو دلها بسته وی غمزهٔ خونخوار تو جانها خسته
2 یا رب منم این چنین به تو پیوسته بر خاسته من زمن تویی بنشسته.
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای ساقی خوش بادهٔ ناب اندر ده مستان شده ایم هین شراب اندر ده
2 کس نیست ز ما که نه خراب است و یباب آواز بدین ده خراب اندر ده.
1 در دام میا که مرغ این دانه نه ای در شمع میاز چونکه پروانه نه ای
2 دیوانه کسی بود که گردد بر ما کم گرد به گرد ما که دیوانه نه ای.
1 ما مست ز بادهٔ الستیم هنوز وز عهده الست باز مستیم هنوز
2 در صومعه با سجاده و مصحف و ورد دردی کش و رند و می پرستیم هنوز
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به