-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
رفتی و صیدِ خاطر از حکیم نزاری قهستانی غزل 1124
رفتی و صیدِ خاطر احباب کرده‌ای
1 رفتی و صیدِ خاطر احباب کرده‌ای قلّاب شوق ر دلِ اصحاب کرده‌ای
2 دل برده‌ای و تاختن آورده‌ای به جان آهسته‌تر که زهره ی ما آب کرده‌ای
3 بس زاهدانِ خشک که در بحرِ زهدشان کشتی ز ره ببرده و غرقاب کرده‌ای
4 بس ساکنانِ کنج خرابات را که باز خلوت‌نشین گوشه ی محراب کرده‌ای
5 شب‌ها که ما ز شوقِ تو تا روز کرده‌ایم تو همچو بختِ خفته ی ما خواب کرده‌ای
6 ما را که یک دقیقه نصیب است ز آفتاب ساعت شناس‌تر ز سترلاب کرده‌ای
7 خصمی مسلّط است که بر ما گماشتی گفتم مگر رقیبی بوّاب کرده‌ای
8 نی عقل و نی فراغت و نی دل نزاریا اثبات عاشقی به چه اسباب کرده‌ای
کامنت
