جامی

جامی

جامی
جامی

ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده از جامی غزل 904

غزل 904 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده ای

1 ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده ای با تو یک است عهد من گر تو هزار کرده ای

2 بوسه قرار کردیم از لب خود چو جان دهم جان به لبم رسید کو آنچه قرار کرده ای

3 خط عذار توست این یا نه که مشک سوده ای چشمه آفتاب را زیر غبار کرده ای

4 خواب گهم جدا ز خود ساخته ای حریر و گل بالش خاره داده ای بستر خار کرده ای

5 جلوه کنان همی روی مرکب راز زیر ران غارت عقل و هوش را فتنه سوار کرده ای

6 روی چو گل نموده ای سبزه بر آن فزوده ای کلبه محنت مرا باغ و بهار کرده ای

7 جامی اگر نه عاشقی در ره نیکوان چرا دل به دو نیم مانده ای دیده چهار کرده ای

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده ای

شاعر شعر ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده ای چه کسی است ؟

شاعر شعر ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده ای جامی می باشد.

شعر ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده ای در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده ای چیست ؟

قالب شعر ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده ای غزل است

مضمون اصلی شعر ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرده ای چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی