- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کو جوانی تا فدای عشق خوبان کردمی بار دیگر عمر خود در کار ایشان کردمی
2 کاشکی بر جای هر مویی دلی بودی مرا تا بر آن زلف عبیرافشان دل افشان کردمی
3 کاشکی من باغبان گلستانش بودمی تا دهان بخت را چون غنچه خندان کردمی
4 گر میسر میشدی چشم مرا دیدار دوست کی نظر در چشمه خورشید تابان کردمی
5 با سگان کوی او بر خاک اگر بنشستمی کافرم گر آرزوی تخت سلطان کردمی
6 شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن ورنه من ز اغیار حال خویش پنهان کردمی
7 در جوانی عشقبازیها فراوان کردهام گر به پیری طاقتم بودی دو چندان کردمی
8 گر بر دلدار ره بودی دلم را چون همام جان به روز عید وصل دوست قربان کردمی