-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای شوخ، مکش عاشق خونین جگری را شوخی مکن، انگار که کشتی دگری را
2 خواهی که ز هر سو نظری سوی تو باشد زنهار! مرنجان دل صاحب نظری را
3 زین پیر فلک هیچ کسی یاد ندارد ای تازه جوان، همچو تو زیبا پسری را
4 روزی که در وصل برویم بگشایی از عالم بالا بگشایند دری را
5 سر خاک شد از سجده آن کافر بد کیش تا چند پرستم ز خدا بی خبری را؟
6 از گوشه می خانه برون آی، هلالی شاید که ببینیم بت جلوه گری را