ای به راه طلبت سعی کسی از جامی هفت اورنگ 117

ای به راه طلبت سعی کسی

1 ای به راه طلبت سعی کسی خالی از ترک هوس ها هوسی

2 آه ازین هیچ کسی ها که ز ماست بهر این بوالهوسی ها که ز ماست

3 جان درین هیچ کسی چند کنیم در هر بوالهوسی چند زنیم

4 نیست در هیچ هوس بوی بهی دل ما را ز هوس ساز تهی

5 بلکه آن را به هوا ساز بدل به هوایی که بود عشق ازل

6 نه هوایی که بود میل به مال یا به نیل شرف جاه و جلال

7 عمر جامی که متاعیست شگرف در هواها و هوس ها شده صرف

8 گر ازان عاریه چیزی مانده ست یا ازان گنج پشیزی مانده ست

9 قوتش ده که هوای تو کند صرف آن بهر رضای تو کند

10 از رضایت چو بباید نظری برساند به کسان زان اثری

عکس نوشته
کامنت
comment