شبت بی من خسته دل خوش از جهان ملک خاتون غزل 408

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شبت بی من خسته دل خوش مباد

1 شبت بی من خسته دل خوش مباد دلم همچو زلفت مشوّش مباد

2 ز خون دو چشم و ز سوز جگر چو من کس در آب و در آتش مباد

3 ز بالای آن قامت همچو سرو چو من مستمندی بلاکش مباد

4 به غیر از شراب لب لعل تو کس از دوستان تو سرخوش مباد

5 به امّید وصل تو ما در جهان بجز کوی جانان فروکش مباد

6 اگرچه به دردم ندارد دوا همی گویم از جان که دردش مباد

عکس نوشته
کامنت
comment