تو را قامت چو سرو بوستانست از جهان ملک خاتون غزل 202

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

تو را قامت چو سرو بوستانست

1 تو را قامت چو سرو بوستانست چو رویت کی گلی در گلستانست

2 ز شوق آن رخ همچون گل تو ز دستانها به بستانها فغانست

3 ز زلفین تو خرسندم به بویی که آرام روان خستگانست

4 خبر داری که از درد فراقت سرشک دیده ام بر رخ روانست

5 چرا داری مرا دور از بر خویش کزان کارم به کام دشمنانست

6 چرا بر دشمنانت رحم باشد چرا جورت همه با دوستانست

7 به فریاد دل مسکین ما رس که چشمت فتنه ی آخر زمانست

8 حذر کن زان دو چشم و ابروانش که تیر غمزه ی او در کمانست

9 به رخ بر بام چون ماهی تمامست به قد در بوستان سروی روانست

10 پری روییست لیکن دارد این عیب که رویش از دو چشم ما نهانست

11 جهان از بی وفایی عیب دارد وفاداری چه عیب اندر جهانست

عکس نوشته
کامنت
comment